همایش حافظ و دوستی
نوبرگ NOBARG
اطلاع رسانی فرهنگی و هنری

عشق، رندی و دوستی؛ سه دستاورد مهم شعر حافظ

خرمشاهی عشق، رندی و دوستی را دستاوردهای مهم شعر و اندیشه حافظ برشمرد و با اشاره به شواهدی از دیوان حافظ گفت: اینها مثل یک بافت پیوندی هستند که غزل‌های حافظ را شکل می‌دهند. حافظ یک هنرمند بزرگ است که در یک بیتش مفاهیم بسیاری را بیان می‌کند.

مهدی محبتی، حافظ‌پژوه و استاد زبان و ادبیات فارسی یکی دیگر از سخنرانان دومین روز همایش حافظ و دوستی بود که با بررسی تحول و تطور معنای دوستی در دیوان حافظ گفت: حافظ در غزلیات خود از 61 هزار و 727 واژه استفاده کرده است که از این تعداد حدود 50 واژه دوست و دوستی وجود دارد و اگر این واژه با واژه‌های مترادف معنایی که در دیوان حافظ غالباً با همان مفهوم دوست به کار می‌رود، مورد توجه قرار دهیم به بیش از هزار واژه خواهد رسید.

وی تصریح کرد: اگر واژه‌هایی که در توصیف «یار» به کار رفته است همانند زلف، ابرو، مژگان و چیزهایی که مرتبط با توصیف یار است و به‌علاوه آن توصیفی که از ابروی یار را هم ضمیمه این مهم بکنیم حجم این واژه‌ها بسیار افزایش خواهد یافت و اگر واژه‌های استعاری را که حافظ برای توصیف دوست به کار می‌برد نیز ضمیمه کنیم متوجه می‌شویم که از 71 هزار واژه، آن چه مربوط به محبت، دوستی، عشق و توصیف دوست است بیش از 35 تا 40 درصد از دیوان حافظ را تشکیل می‌دهد.

محبتی اضافه کرد: دیوان حافظ در قدم اول، دیوان دوستی و محبت است و این مطلب که گفته‌اند حافظ قهرمان مبارزه با ریا است، درست بوده، اما برای حافظ کافی نیست؛ چراکه واژه «ظاهر» مجموعاً در دیوان حافظ 37 بار، زهد 25 بار مرتبه و ریا 15 بار به کار رفته است؛ یعنی تقریباً 7 درصد دیوان حافظ مرتبط با مسئله ریا و ریاکاری است. در واقع حافظ به‌نوعی قهرمان مکتب عاشقی و دوستی است و این یکی از دلایل پرطرفدار بودن حافظ در دنیا است.

وی در ادامه به بیان سخنانی درباره مفهوم و جایگاه دوستی در مکتب حافظ و معانی آن پرداخت و گفت: هیچ‌کسی نمی‌تواند غزلیات حافظ را بر اساس داده‌های تاریخی تنظیم کند. بر اساس زمان خطی و مستقیم نمی‌توانیم غزلیات و مفاهیمی از حافظ را تنظیم کنیم و به‌ناچار باید زمان را حلقوی کنیم یعنی دوست را بر اساس مراتب روحی حافظ تنظیم کنیم که این جا خود حافظ تأملی دارد که دوست را بر اساس زمان خطی تنظیم نکند، چون محبت ارتباطی با زمان ندارد.

حافظ، زمان بی‌زمانی ابن‌عربی و عرفان ذوقی خراسانی را ادغام کرد و طرح محبت خود را ریخت

این استاد زبان فارسی افزود: حافظ بر مجموعه عرفان زمان خودش تسلط داشت؛ یعنی دو مکتب مهم عرفانی عهد خودش را یعنی مکتب ذوقی خراسانی را و مکتب نظری ابن‌عربی را کاملاً می‌شناسد و هر دوی آنها را به‌علاوه تفسیر قرآن و به‌نوعی تفسیر کلامی و عرفانی قرآن در مشت خودش جای داده و آنها را جزو جان خود کرده است. حافظ، زمان درهم ریخته ابن‌عربی یعنی زمان بی‌زمانی را و عرفان ذوقی خراسانی را می‌شناسد و در هم ادغام می‌کند و طرح خودش را در باب محبت می‌ریزد.

حافظ انسان کامل نیست، کاملاً انسان است

وی تصریح کرد: حافظ، انسان کامل نیست بلکه کاملاً انسانی است که همه ابعاد وجودی ما را عمیق‌تر و بهتر از ما درک می‌کند، به این معنا که از یک انسان کامل، کامل‌تر است و حساسیت انسانی آن فوق‌العاده قوی است. به‌اعتقاد بنده حافظ در مقوله خیال، بسیار تحت تأثیر مکتب ابن‌عربی است، چراکه وی باصراحت می‌گوید، حقیقت این زندگی جز خیال‌های متعدد ما چیز دیگری نیست.

غلامحسین ابراهیمی دینانی، استاد برجسته فلسفه دانشگاه تهران آخرین سخنران دومین روز همایش «حافظ و دوستی» بود که با موضوع «صدق دوستی حافظ» به ارائه سخن پرداخت و گفت: آنچه مردم از حافظ می‌شناسند، یک کتاب شعر است و حتی زندگانی او چندان روشن نیست اما کتابش همه جا هست و عارف و عامی آن را دارند. حافظ فیلسوف نیست، البته عارف و شاعر است، شعر او جاودانه است و هر کس می‌تواند گمشده خود را در شعر او پیدا کند.

در تألیفات بشری کتابی به عمق دیوان حافظ در زمینه انسان‌شناسی وجود ندارد

وی افزود: شعر حافظ سهل و ممتنع است، حافظ آسان و روان اما در عین حال سخت و پیچیده است و این هنر حافظ است که به زبان مردم صحبت کرده اما فقط به یک زبان آن هم از انسان سخن گفته است. در تألیفات بشری کتابی به‌عمق دیوان حافظ در زمینه انسان‌شناسی وجود ندارد. شعر حافظ انسان‌شناسی است و تمام ابعاد روحی انسان را مورد تأکید قرار داده است.

چهره ماندگار فلسفه اضافه کرد: اشعار حافظ تک به تک حتی یک مصرعش قابل تفسیر است. او تمام عمر به انسان فکر کرده است البته کارش تاریخی نیست. در این زوایای پر پیچ و خم انسان چند مطلب در نظر حافظ مهم بوده است: نخست صدق، عدم ریا و صافی، دوم توکل و سوم همت. شعر حافظ پشتوانه اسلام و قرآن را دارد و او با قرآن و فرهنگ ایرانی مأنوس بوده است.

وی غزل حافظ را غزل مُغانه خواند و عنوان کرد: ما مردم ایران خیلی راستگو بودیم و گفتار، پندار و کردار نیک داشتیم و به‌امید خدا الآن هم هستیم. حافظ این پشتوانه را دارد و با قرآن هم بیش از هر کسی مأنوس است به همین دلیل بر صداقت تأکید دارد. اگر انسان‌ها صادق بودند همه‌چیز درست بود که البته این یک آرزو و مدینه فاضله است و دروغ و ریا منشأ تمام مشکلات است.

دینانی در بخش دیگری از سخنان خود عنوان کرد: حافظ انسان والایی است که ما به وجودش مفتخریم. آنچه برای او مهم است صدق و راستی است و بحق اگر انسان‌ها وفادار بوده، ریاکار نبودند جامعه گلستان می‌شد. تاریخ با انسان آغاز می‌شود اما در تاریخ دروغ هم زیاد است، چرا که غالباً آن را  به‌نفع فاتحان و بزرگان می‌نویسند. حافظ ضد ریاکاری است و آن اندازه که حافظ به ریاکاران تاخته به هیچ‌چیز کاری ندارد و اگر این صفت ناپسند از جامعه رخت بربندد، آن جامعه گلستان خواهد شد.تسنیم

  حافظ  نقطه وصل شعر و شعور

شفا زگفته شکرفشان حافظ جوی        که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد 
به استادان گرانقدر, دانشجويان و حافظ پژوهان عزيز, خانم ها و آقايان عرض سلام و ادب مي كنم و خداوندمتعال را  سپاس مي گويم كه اين فرصت و توفيق فراهم شد تا در حضور شما دوستان باشم.
   اميدوارم اين گونه مجالس و محافل در تحكيم و تداوم پيوندهاي عميق فرهنگي دو كشور دوست و مسلمان, ايران و پاكستان, مؤثر و نقش آفرين باشد و بر رونق و گسترش و تعميق هرچه بيشتر زبان فارسي در اين منطقه بيفزايد.
   شعر حافظ به ايران منحصر نشد بلكه در مدتي كوتاه به فراسوي مرزها راه و رواج يافت. پس از ايران بيش ترين رواج و رونق اشعار و انديشه هاي حافظ در شبه قاره بود. اين نكته را مي توان از شمار نسخه هاي خطي و شرح هايي كه بر ديوان حافظ نگاشته شده و ترجمه هايي كه انجام شده به دست آورد.
  در منطقه پنجاب شرح هاي مختلفي بر ديوان حافظ نگاشته شده كه مهمترين آن ها مرج البحرين است كه نشانگر  رويكرد فراوان حافظ پژوهان اين منطقه به اوست.
    حافظ در بين شعراي اردو زبان نفوذ فراوان داشته است به گونه اي كه اهل ادب از تعابير حافظ در اشعار خويش بهره  برده اند. تعابير عرفاني و ادبي و اشاراتي كه حافظ به كار برده و يا سبك و سياق آن در آثار نظم و نثر اديبان اردو زبان و يا پارسي گويان مشاهده مي شود كه در اينجا براي اختصار و براي ياد كرد علامه اقبال به 3 مورد اشاره مي گردد :
 حافظ چنين مي سرايد : 
 اي فروغ ماه حسن از روي رخشان شما     آب روي خـوبي از چـاه زنخـدان شمـا
 و اقبال نغمه سر مي دهد :
 چون چراغ لاله سوزم در خيابان شما             اي جوانان عجم جان من و جان شما
 و در جاي ديگر حافظ مي گويد :
 شـاه شمشـاد قدان خسرو شيـرين دهنان       كه به مژگان شكند قلب همه صف شكنان
 و اقبال مي گويد :
 حلـقه بسـتند سر تربت من نـوحه گـران    دلبران، زهره و شان، گلبدنان،سيم بران
 و اين مورد كه بسيار زيبا و شيرين است ،گويا اقبال در پاسخ حافظ آن راسروده است:
 حافظ مي گويد :
 اگر آن ترك شيرازي به دست آرد دل ما را      به خـال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را
 و اقبال چنين مي گويد :
 به دست ما نه سمرقند و ني بخارايي است        دعـا بگـو ز فـقـيران بـه تـرك شيـرازي
  دو تن از سلاطين ادب دوست هند (شبه قاره) از حافظ براي ديدار و اقامت دعوت مي كنند. حافظ با اين كه اهل سير و سياحت ظاهري نبوده و بيش تر مايل بوده كه با پاي دل به سير و سياحت بپردازد, اما دعوت آن ها را مي پذيرد و مصمم مي شود به اين منطقه (شبه قاره) سفر كند ولي مشكلاتي پديد مي آيد و دريا طوفاني مي شود و حافظ از اين مسافرت منصرف مي گردد.
 نكته مهم اين است كه شعر حافظ در زمان خودش به شبه قاره رسيد و در آن زمان بسياري از ادب دوستان و هنر پروران او را مي شناخته اند و علاقه مند بودند كه بدون واسطه از گفتار نغز و شيرين او بهره ببرند. از اين رو براي دعوت از او اقدام  كرده اند.
 محمود شاه بهمني و سلطان غياث الدين فرزند سلطان اسكندر بنگالي از او دعوت كردند و اين شعر معروف :
 شكر شكن شوند همه طوطيان هند     زين قند پارسي كه به بنگاله مي رود
  اشاره به همين نكته دارد كه شعر حافظ محدود به سرزمين و وطن او نبوده است.      سلطان  جلال الدين محمد اكبر از سلسله تيموري و همچنين جهانگير و همسر ايراني الاصل او (نورجهان) نيز به اشعار حافظ علاقه زيادي داشتند.
 اشعارحافظ  افزون بر ايران و آسياي ميانه و شبه قاره, به اروپا نيز راه يافت.
  گوته آلماني تحت تاثير شخصيت و اشعار حافظ قرار مي گيرد و مي گويد :
 ’’ اي كاش من در زمان حافظ بودم و او را درك مي كردم ‘‘و سپس خطاب به حافظ مي گويد :
  اگر من نتوانستم در اين دنيا تو را ببينم, اما در روز حشر از خدا مي خواهم ديدار ما را فراهم كند, تا بتوانم در كنار تو  باشم و از ديدگاه ها و سخنان ارزشمند و شيرين تو بهره ببرم.
    آري, وقتي خلوص نيت، تعهد ، مهارت ، دانش ، لطافت ، ظرافت ، شعر و شعور باهم همراه شوند و بياميزند،اين گونه بر ذهن ها و دل ها اثر مي گذارد.
   حافظ يك عالم و عارف و در عين حال يك رند خراباتي است و به گونه اي سخن گفته كه هر كس شيفته عشق مجازي است, دواي درد خويش را در آن مي جويد و هر كس اهل دل و به دنبال سير و سلوك و عرفان و معرفت و عشق حقيقي  است, مي تواند از مضامين بلند و محتواي والاي اشعار او بهره جويد و هر دو مي توانند برخوان گسترده حافظ بنشينند. و حتي كسي كه شيفته عشق مجازي است با نفس دلكش حافظ به عشق حقيقي رهنمون شود و از فرش به عرش راه يابد.
   شعر حافظ نه فقط بين ما زميني ها رواج يافت بلكه به گفته خود حافظ اهل آسمان و فرشتگان نيز در جاذبه سخن او  قرار گرفته اند :
 صبحدم از عرش مي آمد خروشي عقل گفت    قدسيان گويي كه شعر حافظ از برمي كنند
  نواي دلپذير غزل حافظ ترنم زندگي است.
   غزل حافظ، غزال تيزتك و چالاكي است كه با شتاب و ظرافت و دقت، حركت و اميد و وصال را در چمنزار زندگي معني مي كند.
   واژه هاي نمادين و عارفانه او داستان عشق و پرستش را به توصيف مي نشيند.
   شعر توام با شعور حافظ مرهون انس و الفت او با قرآن است.
   حافظ سرآمد غزلسرايان و عارفان رند خراباتي و عاشقان پاكباخته اي است كه :
 صبح خيزي و سلامت طلبي چون حافظ          هرچه كردم همه از دولت قرآن كردم
 حافظ يك فرد نيست, بلكه يك جريان زنده و پويا در عرصه فرهنگ و هنر و انديشه و عرفان است كه از چشمه سار زلال ايمان و معرفت و هنر و ادب اسلامي و ايراني مايه مي گيرد.
  اين چشمه جوشان به كوثر نبوي (ص) متصل است و تا امتداد‌ جاودانگي, جاري و ساري است:
 را هم مزن به وصف زلال خضر كه من          از جام شاه جرعه كش حوض كوثرم
 بهشت عدن اگر خواهي بيا با ما به ميخانه    كه از پاي خمت يكسر به حوض كوثر اندازيم
  زبان حافظ كه همان زبان آهنگين و موزون و غني و زيباي فارسي است, زبان فرهنگ و اصالت و تمدن و هنر و ادب و تاريخ اسلام و ايران است :
 ز شعر دلكش حافظ كسي بود آگاه             كه لطف طبع و سخن گفتن دري داند
  زبان حافظ، زبان عرفان و معرفت است و شعر برخاسته از شعور او شعار بالندگي و پايندگي است:
 گر به ديوان غزل صدر نشينم چه عجب                سالها بندگي صاحب ديوان كردم
 شعر حافظ همه بيت الغزل معرفت است      آفرين بر نفس دلكش و لطف سخنش
   بزرگداشت حافظ، نكوداشت ادب و هنر و گراميداشت فرهنگ گرانسنگ اسلام و ايران و توجه به خود آگاهي و هويت حقيقي است. 
 منابع و مآخذ
 1- ديوان خواجه شمس الدين محمد حافظ شيرازي
 2- كليات (فارسي) علامه محمد اقبال
 3- مسلمانان هند بريتانيا (پي . هاردي) THE MUSLIMS OF BRITISHINDIA. P. HARDY
     مشروح این مقاله در قالب سخنرانی توسط  آقای سعيد معزالدين در همايش بزرگداشت خواجه شمس الدين محمد حافظ شیرازی در جمع استادان و دانشجویان زبان فارسی و ایران شناسان و سایر پزوهشگران در تالار اجتماعات  امام خمينی(ره)  خانه فرهنگ جمهوري اسلامي ايران در پيشاور پاكستان  و همچنین در جمع استادان فارسی و دانشگاهیان و ایران پزوهان پنجاب (لاهور) ايراد گرديده است.
اردو تقاریر محمد سعید معزالدین 5
خواجه حافظ شيرازي سيمينار        
تقرير : محمد سعيد معزالدين Saeed Moezoddin  
  شعر اور شعور کا نقطه اتصال
پشاور خانه فرهنگ جمهوري اسلامي ايران
Pakistan Peshawar 2002
Cultural Center oF The Islamic Republic of Iran
 
 
 

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








ارسال توسط س.م S.M
آخرین مطالب